آراگورن دوم
این مقاله در مورد پادشاه گاندور و آرنور می باشد. برای دیدن فرمانده دوناداین ، آراگورن اول را نگاه کنید. |
خطا در ایجاد بندانگشتی: پرونده وجود ندارد |
|
---|---|
آراگورن دوم | |
گاندوریان | |
زندگینامه | |
دیگر نامها و القاب | السار، تورونگیل، استرایدر (بقیه نامها رادر پایین ببینید.) |
زادروز | ۱ مارس سال ۲۹۳۱ د.س |
سلطنت | ۳۰۱۹ د.س تا ۱۲۰ د.چ |
مرگ | ۱۲۰ د.چ |
سن | ۲۱۰ سال |
اطلاعات شخصی | |
جنسیت | مرد |
والدین | آراتورن دوم، گیلرائن |
همسر | آرون آندومیل |
فرزندان | الداریون و حداقل دو دختر |
آراگورن دوم (به زبان انگلیسی: Aragorn II )، پسر آراتورن دوم و گیلرائن بود. او فرماندهٔ دوناداین و مستقیما از نسل ایسیلدور، آخرین پادشاه بزرگ گاندور و آرنور، بود. آراگورن به بزرگترین مرد دوران خود بدل شد، مردمان غرب را علیه نیروهای سائورون فرماندهی کرد، در نابودی حلقهٔ یگانه کمک کرد و قلمروهای گاندور و آرنور را بار دیگر متحد ساخت.
محتویات
تاریخچه
ابتدای زندگی
در بدو تولد پدرش نام او را آراگورن گذاشت، نامی که در خانوادهٔ فرماندهان دوناداین مرسوم بود. ولی مادربزرگش ایورون پیشبینی کرد که روزی بر دوش آراگورن جواهری سبز را خواهند دید؛ از اینجا نام رسمی او، السار (کلمهٔ کوئنیایی به معنی «جواهر الفی»)، ریشه گرفته است.
هنگامی که آراگورن دو ساله بود، پدرش توسط تیری اورکی که در چشمانش نشسته بود کشته شد. بر حسب رسم مردمانش، آراگورن در ریوندل و تحت نظر الروند پرورش مییافت. به دستور الروند هویت اصلی او مخفی نگهداشته شد چرا که الروند میترسید که آراگورن نیز همچون پدر و پدربزرگش به قتل رسد. آراگورن را در عوض استل (کلمه سینداری به «معنی امید») نامیدند و با او از میراث و هویتش حرف نزدند تا اینکه بزرگ شد.
الروند در سال ۲۹۵۱ که آراگورن ۲۰ ساله شده بود نام حقیقی او و تبار و سرگذشت پدرانش را برای او گفت، سنی که فرماندهی مردمانش، تکههای نارسیل و حلقهٔ باراهیر به او میرسید. روز بعد از آن آراگورن در بیشههای ریوندل چشمش به آرون، دختر الروند (که به تازگی از لورین برگشته بود)، افتاد و عاشق او شد.
زندگی به عنوان یک تکآور
آراگورن نام اصلیش را برای خود برگزید و به عنوان شانزدهمین فرماندهٔ دوناداین شناخته شد و به قلب خطرات وارد شد. در سال ۲۹۵۳ که آخرین جلسه شورای سپید در ریوندل برگزار شد، او غایب بود. آراگورن در سال ۲۹۵۶ با گندالف خاکستری آشنا شد و از آن پس آنها به دوستانی خوب برای هم تبدیل شدند. با پیشنهاد گندالف او بیشتر در مناطق نزدیک شایر رفت و آمد میکرد و به آنجا علاقمند شد و در آن نواحی به استرایدر معروف گشت.
از ۲۹۵۷ تا ۲۹۸۰ آراگورن سفرهای بزرگی را آغاز کرد، در سپاه شاه تنگل روهان و اکتلیون دوم کارگزار گاندور خدمت کرد. بسیاری از ماموریتهایش سائورون و متحدانش را ضعیف کرد که در طی جنگ حلقه باعث پایداری غرب شد. نامش در گاندور و روهان تورونگیل (معدل سینداری برای «عقاب ستارگان») بود و با تعداد اندکی کشتیهای گاندور حملهای ناگهانی را به لنگرگاههای اومبار فراهم دید و بسیاری از کشتیهای آنها و اربابشان را از بین برد. بعد از آن او گاندور را به سمت شرق دور و جنوب ترک گفت تا در مورد مردمان آنجا از خوب و بد تحقیق کند و آشنا شود و با نقشهها و کارهای ارباب تاریکی آشنا شود. سپس او در سال ۲۹۸۰ به لوتلورین رفت و در آنجا بار دیگر آرون را ملاقات کرد. او در آنجا نشانهٔ و ارث خانوادگیش، حلقهٔ باراهیر، را به او داد و آرون دستش را در دستان وی قرار داد.
الروند به آراگورن، پسرخواندهاش، تعهد داد که با شرایطی آرون را به همسری وی در بیاورد. شرط این بود که الروند دخترش را به کمتر از پادشاه بزرگ گاندور و آرنور نمیدهد و آراگورن برای بدست آوردن آرون میبایست به این هدف بزرگ نایل میشد. این به نظر شرطی بسیار دور و نایافتنی مینمود ولی از شرطی که شاه تینگول برای دخترش لوتین به برن گفته بود آسانتر مینمود (کندن و آوردن یکی از سیلماریلها از تاج ملکور).
جنگ حلقه
یاران حلقه
در سال ۳۰۰۱، با قدرت گرفتن دوبارهٔ سائورون در موردور، آراگورن شروع با یاری رساندن به گندالف کرد و به دنبال گالوم گشت. گندالف حدس میزد که حلقهٔ بیلبو بگینز که از کنار دریاچهٔ گالوم پیدا کرده بود همان حلقهٔ یگانه است. در سال ۳۰۱۸ پس از سالها جستجوی متناوب رد گالوم، بالاخره آراگورن او را در باتلاقهای مرگ پیدا و دستگیر کرد و او را در میرکوود به تراندویل سپرد تا زندانیاش کنند. سپس آراگورن به غرب بازگشت و در آنجا گندالف را ملاقات کرد و گندالف به او گفت فرودو بگینز قصد دارد شایر را با حلقه ترک کند.
آراگورن و تکآورانش مرزهای شایر را تحت نظر گرفتند تا وقتی فرودو آنجا را ترک میکند متوجه شوند. هنگامی که او در بری بود چهار هابیت راهشان در اسبچهٔ راهوار با او برخورد کرد. آراگورن دید که هابیتها نام خود را پنهان میکنند و بسیار مراقبند ولی فرودو در نیمههای شب از روی میز افتاد و ناگهان ناپدید شد. این عمل بسیاری از اطرافیان را شگفتزده کرد ولی آراگورن تغییری در چهرهاش ایجاد نشد ولی به خاطر کار احمقانهٔ فرودو بسیار ناراحت شد. سپس آراگورن ترتیبی داد تا با هابیتها صحبت کند و در مورد سواران سیاه و بیل فرنی به آنها هشدار داد. هابیتها بعد از اینکه متنی را که گندالف به بارلیمن باتربار رئیس کافه سپرده بود دیدند، آراگورن را به عنوان راهنمای خودشان پذیرفتند.
آراگورن برای رسیدن به ریوندل میانبری را انتخاب کرد که از کنار ودرتاپ میگذشت. ولی گروه در ودرتاپ توسط سواران سیاه مورد حمله قرار گرفتند (شبیخون ودرتاپ) و فرودو توسط تیغه مورگول به شدت زخمی شد. در حالی که گروه به سمت ریوندل فرار میکرد گلورفیندل از دوستان آراگورن آنها را یافت و طولی نکشید که آنها به ریوندل رسیدند.
در شورای الروند، آراگورن به عنوان یکی از یاران حلقه انتخاب شد که تا مدتی همراه فرودو برود. البته آراگورن و برومیر قصد داشتند در میانه راه از گروه جدا شوند و به گاندور بروند.
آراگورن گروه را به گذشتن از ردهورنپس تشویق کرد که نتیجهاش فاجعهآمیز بود و منجر به شکست شد. او به شدت گندالف را از گذشتن از موریا نهی میکرد و او خطر را برای گندالف پیشبینی کرد. هر آینه بعد از سقوط گندالف در ورتهٔ سیاه زیر پل خزد-دوم راهنمایی گروه به طور طبیعی بر عهدهٔ آراگورن افتاد اگرچه برومیر از این تغییر خرسند نبود.
آراگورن گروه را در چندجا شگفت زده کرد. میزبانی و شناخت مردمان لوتلورین با او، لطف بانو گالادریل و کلبورن و همچنین رها کردن فرودو و سپردن سرنوشت حلقه و تصمیم نهایی به فرودو از جمله کارهای شگفتانگیز او برای گروه بود. البته آراگورن از صمیم قلب دوست داشت که همراه برومیر به میناستریت برود ولی این را وظیفهٔ خود میدانست که هرجا حامل حلقه تصمیم بگیرد برود همراه او باشد.
جنگ حلقه زودهنگام
پس فرار فرودو از دست برومیر و هلاک شدن برومیر در نبرد با اورکها، آراگورن همراه با باقیماندهٔ یاران یعنی لگولاس و گیملی تصمیم گرفتند اورکهایی که مری و پیپین را اسیر کرده بودند تعقیب کنند و آنها را نجات دهند. این گروه سه نقره را بعدها سه نخجیرگر نامیدند.
در این تعقیب او با ائومر آشنا شد و بلافاصله دوستی عمیقی بین آنها ایجاد شد چرا که هر دو صداقت و احترام و نجیبزادگی را در یکدیگر میدیدند. ائومر خطر بزرگی را به جان خرید و ۲ اسب متعلق به سپاه روهان را به آنها داد ولی عهد کرد که آنها روزی اسبها را به ادوراس بازگردانند. آراگورن رد هابیتها را تا جنگل فنگورن تعقیب کرد، جایی که گروه با گندالف سفید روبرو شدند. گندالف به آنها پیغام گالادریل را رساند؛ پیام او به آراگورن این بود:
«الهسار، الهسار، دوناداین اکنون کجایند؟
خویشان تو از چه در دورها سرگردانند؟
وقت آن است که پا پیش بگذارد آن گم شده
آن گروه خاکستری برسد از شمال سواره
تاریک است راهی که پیش پایت نهادهاند
جادهای را که به سوی دریا میرود میپایند»
بعد از روشنسازی تئودن، او به همراه سپاه تئودن به سمت گودی هلم راند تا در جنگ هورنبرگ شرکت کند. در آنجا او همراه با برادر تازه یافتهاش ائومر و تئودن شاه سپاه را در دفاع از استحکامات علیه نیروهای سارومان رهبری و آرایش کردند. اقتدار او در دروازه هورنبرگ(شاخآواز) که منتظر طلوع خورشید بود باعث شد مردمان وحشی سست شوند و بترسند و او کسی بود که خبر رسیدن گندالف به همراه ارکنبراند را به سپاهیان و شاه رساند.
بعد از قضیه وحشتناک نگاهکردن پیپین در سنگ اورتانک، گندالف آن را رسما به آراگورن تحویل داد، صاحب به حق آن که سرانجام نیز از آن استفاده کرد. بعد از ترک گندالف و پیپین به سمت میناستریت او مدت بیشتری را با تئودن شاه ماند و در این زمان او دوستش هالبارد و الروهیر و الادان را که به همراه تکآوران شجاع از شمال آمده بودند ملاقات کرد. الادان و الروهیر از طرف الروند برای او پیغامی آورده بودند:«ایام کوتاه است. اگر شتاب داری، جاده مردگان را بهخاطر بسپار.». همچنین هالبارد برای او از طرف بانو آرون هدیهای آورده بود - پرچم باستانی الندیل. آراگورن میدانست که سرنوشت برایش چه چیز را رقم زدهاست.
بازگشت شاه
مدتی کمی بعد آراگورن همراه یاران و تکآورانش در دونهارو از سپاه تئودن شاه جدا شد. راه او واضح بود؛ گذر از جادهٔ مردگان، تا مردمان مرده را فراخواند. در دونهارو او با بانو ائوین ملاقات کرد که عاشق او شده بود. بعد از از اینکه او را قانع کرد که نمیتواند عشقش را بپذیرد به سمت جادهٔ اهریمنی برگشت و در سپیدهدم سفرش را آغاز کرد.
گروه خاکستری از در تاریک و دیمبرگ عبور کردند تا به سنگ سیاه ارخ رسیدند، آراگورن مردگان را برای کمک فراخواند و آنها در جواب شمشیرهایشان را بیرون کشیدند و شیپورهایشان را به صدا درآوردند و همراه آراگورن و گروه دزدان دریایی اومبار را شکست دادند و کشتیهایشان را غصب کردند. آراگورن مردگان را رهایی داد و کشتیهارا به سمت شمال و میناستریت راند، جایی که نبرد دشتهای پلهنور در جریان بود. پرچم الندیل برفراز کشتی آراگورن به احتزاز درآمد و او و دوناداین از کشتیها پیاده شدند و آخرین ضربه را به سپاه گوتموگ وارد کردند. نیروهای حجومی سائورون به سرعت خرد شدند و شکست خردند. ولی آراگورن وارد شهر نشد.
آراگورن پرچم را پائین کشید و ایمراهیل ارباب موقت شهر را به عنوان قانونگذار موقت شهر برگزید. اگرچه آراگورن به شفاخانهها رفت و مری، ائوین و فارامیر را درمان کرد (براساس پیشگویی که میگفت:«دستان شاه شفا بخش است و شاه به حق از اینجا شناختهخواهد شد.»). سپس آراگورن شهر را پوشیده در شنل و کلاه ترک کرد ولی مردمان شهر شایعهای از بازگشت شاه شنیده بودند. با اینحال وقتی که آنها در صبح پرچم دولآمروت را برفراز شهر در احتزاز دیدند شک کردند که بازگشت شاه چیزی جز رویا نبودهاست.
آراگورن شورایی را با افراد مورد اعتمادش برگزار کرد (گندالف، ائومر، ایمراهیل و پسران الروند. هالبارد در جنگ کشته شده بود.). او موافقت کرد که باید نیروهای موردور را از آنجا بیرون کشید تا ماموریت حامل حلقه به پایان رسد و آخرین شانس را به حامل حلقه داد. بعد نابودی حلقه و پیروزی در نبرد مورانون، آراگورن بالاخره پیروزمندانه و شاهوار به شهر بازگشت. او در ورودی دروازه شهر تاجگذاری کرد و قلب مردمان گاندور را مالامال از شادی کرد. گندالف او را به دامنهٔ کوههای میندولین برد و آراگورن در آنجا نهال نیملوت، نماد پادشاهی بازیافتهاش، را یافت. او با آرون در وسط تابستان ۳۰۱۹ ازدواج کرد و بعد از آن مجبور بود که یاران قدیمیاش را ترک کند. او در دوران چهارم پادشاهی خود را آغاز کرد و حامل حلقه نیز سرزمین میانه را برای همیشه ترک گفت.
شاه السار
آراگورن بر پادشاهی از نو متحد شده گاندور و آرنور تا سال ۱۲۰ دوران چهارم حکومت کرد. او پس از ۲۱۰ سال زندگی و ۱۲۲ سال پادشاهی مرد و همسرش آرون که میرا بودن را برگزیده بود کمی بعد در سال ۱۲۱ در سن ۲۹۰۱ سالگی از دنیا رفت.
او دودمان تلکونتار را تاسیس کرد و پسرش الداریون پس از مرگش جانشین او شد. آرگورن همچنین چند دختر نیز داشت که نامهایشان ذکر نشدهاست.
آراگورن از نوادگان الندیل بود که او نیز از مردمان نومهنور بود. انسانهایی که والار به آنها طول عمر بالایی را هدیه داده بودند. دلیل سن زیاد آراگورن این بود و بالاخره در سن ۲۱۰ سالگی از دنیا رفت.
ریشهیابی نامها
این قسمت بزودی ایجاد خواهد شد.
نامها
- آراگورن دوم - نام آراگورن به عنوان سرکردهٔ دوناداین. او پس از آراگورن اول بدنیا آمده بود.
- تورونگیل - عقاب ستارگان نامی که در گاندور و روهان به آن معروف بود.
- الهسار - جواهر الفی، نام آراگورن بهعنوان پادشاه.
- ادلهارن - معادل سینداری الهسار که در طومار پادشاهان نوشته شد.
- جواهر الفی - معادل دو نام قبلی در زبان مشترک.
- استه - به معنی امید، نامی که در دوران کودکی به همراه داشت. برای دور کردن وی از خطرات هویت و نام اصلیش را پنهان کردند.
- استرایدر - نامی که مردم بری به او داده بودند. آراگورن این نام را با تمسخر ادا میکرد.
- بادپا - نامی افتخاری که ائومر بعد از تعقیب اورکها به او داد.
- تلکونتار - معادل کوئنیایی استرایدر که به عنوان اسم رسمی خاندان سلطنتی او انتخاب شده بود.
- وارث ایسیلدور - لقبی شاعرانه که برای شناساندن اصل و نصبش استفاده میشد.
- دوناداین - مرد غرب - نامی که بیلبو بگینز در هنگام دوستی به او داده بود.
- پا بلند - نامی که به ندرت استفاده شد و بیل فرنی به او داده بود. پاهای مردمان بری از دوناداین کوتاهتر بود.
- آراکورنو - معادل کوئنیایی آراگورن که بسیار ناشناخته بود.
منابع
- «Aragorn». مشارکتکنندگانِ دانشنامهٔ تخصصی تالکینگیتوی. بایگانی شده از نسخهٔ اصلی در تاریخ ۹ دی ۱۳۸۹.
سلف: آراتورن دوم |
فرماندهٔ دوناداین ۲۹۳۳ د.س تا ۳۰۱۹ د.س |
جانشین: - |
سلف: الندیل،۳۰۱۷ سال قبل |
پادشاه بزرگ گاندور و آرنور ۳۰۱۹ د.س تا ۱۲۰ د.چ |
جانشین: الداریون |
سلف: ائارنور،۹۷۱ سال قبل |
پادشاه گاندور ۳۰۱۹ د.س تا ۱۲۰ د.چ |
جانشین: الداریون |
سلف: آروهدوی،۱۰۴۶ سال قبل |
پادشاه آرنور ۳۰۱۹ د.س تا ۱۲۰ د.چ |
جانشین: الداریون |
|
|
|